بعد از خیانت در مغز چه میگذرد؟
خیانت زناشویی، خیانت به اعتماد در یک رابطه متعهدانه است و پیامدهای عمیق عاطفی، روانی و اجتماعی دارد. فراتر از آشفتگیهای قابلمشاهده، اثرات آن به اعماق قلمروهای زیستشناسی عصبی گسترش مییابد، عملکردهای مغز و مسیرهای عصبی را تغییر میدهد. این مقاله به رابطه پیچیده بین خیانت زناشویی و مغز میپردازد و چگونگی تأثیر خیانت بر فرآیندهای شناختی، تنظیم عاطفی و سلامت روان کلی را بررسی میکند.
هسته اصلی خیانت گسست اعتماد است که از اساسیترین اجزاء روابط انسانی است. اعتماد که برای ایجاد و حفظ پیوندهای سالم ضروری است، شامل مکانیسمهای عصبی پیچیدهای است. سیستم پاداش مغز که حول محور انتشار انتقالدهندههای عصبی مانند دوپامین متمرکز است، نقشی اساسی در ایجاد اعتماد دارد، هنگامیکه اعتماد از طریق خیانت نقض میشود، این مدار عصبی مختل شده و منجر به پریشانی عاطفی عمیق میشود.
خیانت موجی از واکنشهای عاطفی ازجمله شوک و ناباوری گرفته تا خشم، اندوه عمیق را برمیانگیزد. مطالعات تصویربرداری عصبی تغییراتی را در نواحی مغزی مرتبط با تنظیم هیجانی در افرادی که خیانت را تجربه کردهاند، نشان داده است. آمیگدال بخشی از مغز که مسئول پردازش احساسات است در هنگام خیانت دیدن فعالیت شدیدی را نشان میدهد و به افزایش واکنشپذیری به محرکهای عاطفی منجر میشود. برعکس، نواحی درگیر در تنظیم هیجانی، مانند قشر جلوی مغز که مسئول تفکر منطقی و تصمیمگیری است کاهش فعالیت را نشان دهند و توانایی تعدیل احساسات مختل میشود.
کشف خیانت میتواند استرس قابلتوجهی ایجاد کند و سیستمهای پاسخ فیزیولوژیکی بدن را فعال کند. استرس مزمن ناشی از خیانت میتواند منجر به اختلال در تنظیم محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) شود که جزء کلیدی پاسخ به استرس است. اختلال در تنظیم محور HPA با افزایش تولید کورتیزول که هورمون استرس است مرتبط بوده و میتواند اثرات مضری بر ساختار و عملکرد مغز در طول زمان داشته باشد. علاوه بر این، افزایش سطح استرس میتواند عملکرد سیستم ایمنی را به خطر بیندازد و بحران و عوارض روانی خیانت را تشدید کند.
تأثیر شناختی خیانت فراتر از آشفتگی عاطفی است و در مشکلات توجه، تمرکز و تصمیمگیری ظاهر میشود. افرادی که تحت تأثیر خیانت قرار میگیرند ممکن است افکار مزاحم و نشخوار فکری مداوم را تجربه کنند که در آن ذهن بهطور وسواس گونه جزئیات خیانت را بازبینی میکند. مطالعات تصویربرداری عصبی نشان میدهد که نشخوار فکری با بیش فعالی در شبکهای از مناطق مغزی درگیر در پردازش ارجاع دادن به خود، مرتبط است یعنی فرد در تحلیلهای خود دچار سوگیری میشود و اکثر مسائل و وقایع را به خود نسبت میدهد. نشخوار فکری بیشازحد نهتنها عملکرد شناختی را مختل میکند، بلکه پریشانی عاطفی را نیز تداوم میبخشد و چرخهای از رنج روانی ایجاد میکند.
علیرغم تغییرات عمیق عصبی مرتبط با خیانت زناشویی، مغز ظرفیت قابلتوجهی برای سازگاری و تابآوری دارد. نوروپلاستیسیته، توانایی مغز برای سازماندهی مجدد و ایجاد ارتباطات عصبی جدید در پاسخ به تجربه بسیار بالاست و زمینهساز روند بهبودی پس از خیانت میباشد. از طریق مداخلات هدفمند، افراد میتوانند بهتدریج مدارهای عصبی ناسازگار را دوباره سیمکشی کنند، تعادل عاطفی را بازیابی کنند و اعتماد را در روابط آینده بازسازی کنند.
منبع:
Higher testosterone levels are associated with unfaithful behavior in men – PubMed (nih.gov)
گردآورنده محتوا
زینب نادری
دیدگاهتان را بنویسید